معجزه کربلا... - زائر

معجزه کربلا...

امروز تو برنامه نیمروز مجری برنامه یه جمله ای گفت که دلم آتش گرفت...

در باره 15غلام سیه چرده ای که در کربلا حضور داشتند بود که خیلی دلشون میخواست برا امامشون بجنگند ولی هر بار که میرفتن رخصت بگیرن اباعبدالله اجازه نمیدادن سرانجام یکی از اون غلام ها میره پیش امام حسین (ع) و بهشون میگه آقا جان آیا براتون اکراهه که خون سیاهانی چون ما به پاتون ریخته بشه؟راوی میگه این لحظه یکی از سخت ترین لحظاتی بود که  امام باهاش روبه رو بود اشک از گونه های امام جاری میشه و به آنها اجازه جنگ میدن و...

این جملات این قصه ها این روضه ها برامون تکراریه خیلی هم تکراریه از وقتی بچه بودیم به یمن مبارک مملکت اسلامی و حسینیمون این جور سخنان و مراسمات رو دیدیم ولی عجب حکمتی!!!!

الله اکبر ولی باز براخودش تازگی خاصی داره و اونم یقینا از معجزات عاشورا و کربلاست...




تاریخ : دوشنبه 90/9/7 | 1:9 عصر | نویسنده : zaeer | نظرات ()