شب درسی - زائر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب درسی و همسران طلاب

هفت هشت سال پیش، مدرسه سلیمانیه مشهد، دست به یه ابتکار جالب زد و اجلاس خانواده های طلاب رو برگزار کرد. برنامه های مختلفی بود. از جمله اساتید مختلفی رو دعوت کرده بودن تا حسابی مغز خانواده ها به خصوص همسران طلاب رو شستشو بدن و به اصطلاح با اقتضائات طلبگی آشناشون کنن.... استاد حاج شیخ جواد مروی( وبلاگ استاذنا) هم یکی از مدعوین بود. بعد هفت هشت سال چیزی که از اون سخنرانی تو ذهنم مونده مثال هایی بود که ایشون از زندگی شخصی خودشون برای خانواده ها تعریف کردند:

 

 

* شب درسی مهمان نمی پذیریم (اصطلاحی است بین طلاب: به شبی که فرداش تعطیلی نباشه و درس وبحث برقرار، می گن شب درسی) مهمون بازی هم اگه هست فقط پنج شنبه و جمعه ها. فامیل ما هم، همه می دونند و این مسئله براشون جا افتاده و گله و گله گذاری هاشون تموم شده . دیگه حتی شب درسی، خونمون زنگ هم نمی زنن.

 

* اگه مهمون سرزده بیاد، یه پنج دقیقه ای میشینم و یه خوش و بشی و شوخی... که فکر نکنه دلخوری و قصد و مرضی... داریم؛ بعد هم عذر خواهی می کنم و می رم دنبال مطالعم.

 

* باورتان نمی شود حتی یک بار مهمان از در خانه ما برگشت....

 

* میهمان خارجی داشتم، دانشمندی بود که چند روزی میهمان ما بود، اصلا برنامه هام رو تغییر ندادم اونم با من میومد تو کلاسا... وقتی می خواست بره تعبیرش این بود که از این رفتار تو خیلی خوشم اومده و ... .

 

* آقایون شب درسی رو برای خودتون و خانوادتون جا بندازین؛ کار شما مثل خیلی از کارای دیگه نیست که یه ساعت اداری و ساعت موظفی خاصی داشته باشه و بعد اون ساعت دیگه هیچ مسوولیتی متوجه شما نباشه. نمی تونین مثل خیلی ها تا ساعت دو کار کنید و بعد از ظهر به خانمتون بگین خب امشب کجا تلپ بشییییییییم؟!!

 

* طلبه تمام ساعات زندگیش باید وقف باشه. تا آخر عمر مثل اسب باید بدوه. نمیشه تا ظهر بره کلاس و بعد از ظهر ....

 

* دقت کردین بعضیا گاهی می شینن دور هم دیگه، یک ساعت دو ساعت ...حرفاشون که تموم می شه، به بعدش دیگه هر ده بیست دقیقه ای همین جور که دراز کشیدن، لنگشون رو میندازن رو اون یکی و دوباره می پرسن: خب دیگه چی خبر؟ سلامتی.... خب دیگه چی خبر؟...وای به طلبه ای که... .

 

* روزای جمعه هم پیش از ظهر دربست در اختیار خانواده هستم اگر بالاترین مقام کشور هم زنگ بزنه، عذر خواهی می کنم... .می ریم پارکی، جایی بچه ها بازیشونو می کنن، منم کتابی دستمه، رو نیمکت می شینم و مطالعه می کنم.

 

* شبا زود می خوابیم. از اون طرف قبل اذان صبح کوچیک و بزرگ خانواده بیدارن. بچه ها اون موقع مطالعه می کنند... .

 

 

 




تاریخ : جمعه 89/7/30 | 7:52 عصر | نویسنده : zaeer | نظرات ()