سیل اشکم راه بینائی گرفت / بند بندم عطر زهرائی گرفت / عشق را از فاطمه آموختم / چشم بر دست کبودش دوختم / دست او صدها گره وا می کند دست او والله غوغا می کند / دست او مشکل گشای عالم است / روی آن جای لبان خاتم است / دست او دنیای احسان و صفاست / دست او مشکل گشای مرتضی است / حیف شد آن دست را دشمن شکست / با غلاف تیغ اهریمن شکست / گویمت از قصه شهر نبی / از شرار آتش و بیت علی / درد بود و آتش و افسردگی / یاس یود و سیلی و پژمردگی / آه بود و ناله و بغض گلو / پهلوئی بودو لگدهای عدو / در میان کوچه آن دنیا پرست / راه را بر مادر سادات بست / گویمت سر بسته در آن کوچه ها / فاطمه گم کرد راه خانه را / آه ای مجنون زبان در کام گیر / لب فرو بند و کمی آرام گیر...
الهم صلی علی فاطمه وابیها وبعلها وبنیها...
.: Weblog Themes By Pichak :.