دانستنی ها - زائر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عود و موعود....

 

 

 کدام نقطه ی این خاک یر پای تو نیست
کدام پاره ی خورشید آشنای تو نیست

بگو کدام نسیم شکفته در وادی است
که ذهنش آینه بندانی از صفای تو نیست

کدام جاده،بگو می رساندم تا تو

کدام سوی افق را نشان پای تو نیست

منم که گم شده ام ای عزیز پیدایم
منی که هر نفسم گریه ای برای تو نیست

امید شیعه چرا از سفر نمی آیی؟
که زخم کهنه ی ما را به جز دوای تو نیست

زمین به ماتم غیرت نشسته اسب آقا
چرا به بام جهان بیرق لوای تو نیست

در انتظار تواین جهان به تنگ آمده
بیا بیا که به سرهابه جز هوای تو نیست

شعر از پروانه نجاتی




تاریخ : جمعه 89/3/7 | 1:2 صبح | نویسنده : zaeer | نظرات ()

.

فاطمه


تاریخ : جمعه 89/2/24 | 1:28 صبح | نویسنده : zaeer | نظرات ()

وقتی از سفر عتبات عالیات برگشتم

 

 اگه بین الحرمین رو نبینید نصف عمرتون به هدر رفته ..... واقعا هم اینو از ته دل می گفتم . وقتی برای اولین بار خودم رو در بین الحرمین دیدم به آرا مشی رسیدم که وصف کردنش برای اونهایی که اونجا رو ندیدند  خیلی سخته . آدم احساس می کنه داره جایی قدم میزنه که بزرگانی مثل حسین و عباس و اکبر در اون تیکه  زمین  زیباترین صحنه های  معاشقه با خدای خودشون رو آفریدند. بار اولی که وارد بین الحرمین شدم از اون زمین خجالت می کشیدم چون فکر می کردم لیاقت پاگذاشتن روی اون زمین مقدس رو ندارم . اما مدتی که گذشت آخ که چه لذتی رو حس کردم . وقتی آدم تو بین الحرمین قدم میزنه دیگه هیچی از خدا نمی خواد  ، دیگه هیچ آرزویی نداره ، دیگه هیچ دعای مستجاب نشده ای نداره . مثل بچه ها هی از این سر بین الحرمین به سر دیگه می رفتم . یه طرف بارگاه  آقای بزرگوارم حسین و سمت دیگر هم عباس علمدار همچنان نگاهبان صحن و بارگاه ملکوتی برادر بزرگوارشون . از قدم زدن سیر نمی شدم . از خدا هیچی نمی خواستم . فقط خدا رو شکر می کردم که به من اجازه ورود به چنین مکانی رو داد . شاید باور نکنید ولی برعکس تصور خیلیها که ممکنه  فکر  کنند بین الحرمین یه مکانی پر از غم و اندوهه اما من می خوام بگم بین الحرمین به آدم ارامش میده . شاید برای همین میگن بین الحرمین امام حسین از بهشت خدا سره . این هم فقط حرف دل من نبود . همه همسفرهام همین رو می گفتند . نمی دونم ولی شاید علتش این باشه که ادم وقتی تو خونه ولایت پا می ذاره انگار تو خونه خودشه و به آرامش و راحتی می رسه . تو این میدون بزرگ و با صفا دلمون می خواست مرتب قدم بزنیم و به صحن و سرای دو  برادر بزرگوار نظر کنیم .... اهل بیت ما خانواده کرامت و رحمتند . نمی خوان مهمونهاشون کو چکترین ناراحتی داشته باشند و من اینو با تمام وجودم در بین الحرمین حس کردم

   

یا ابا عبد الله...

کاش می شد یه بار دیگه بهم اجازه بدین تو بین الحرمینتون قدم بزنم . کاش بهم اجازه بدین یه بار دیگه شبهای قشنگ و با صفای بین الحرمین رو ببینم . کاش می شد یه بار دیگه هی تو بین الحرمین، بین دو حرم با صفا قدم بزنم و خدا رو به خاطر نعمت بزرگش شکر کنم . کاش می شد دوباره هوای با صفای بین الحرمین رو استنشاق کنم و به اون حالتی برسم که جز خدا و اهل بیت چیز دیگه ای تو این دنیا نخوام .........دوستت دارم حسین من

 

...... عجب صفایی داره ضریح خوشکل آقام اباالفضل

 

 




تاریخ : سه شنبه 89/1/24 | 1:4 صبح | نویسنده : zaeer | نظرات ()